اومدم از اون کرانه سوی تــــــــو
به چه سختی در سفر رو دیده ام
رو بساط نبی پروازم ببیــــــــــن
عشق تو با صد ترانه خونــــده ام
***
چند ماهی مونده ام در انتظـــار
عکسِ ماهت در دلم پیدا شـــده
با نگاه، توو آسمون نقشت زدم
برو بنگر چهره ات زیبا شــده
***
اومدم دیدارت ای شیرین زبون
بستی اون دروازه ی بی انتــــها
حکم حاکم بوده یا حکم درون
هر چه باشد تو برو ای بی وفا
***
اومدم در اسمونها خونده ام
بال زد قلبم درون کوچه هــا
ورد مبهوت تمنا جســــته ام
کلبه ی درمان و درد و ناله ها
***
تو بگو پرنده ام چی می خونه
با صدایش بارها نالیــــده ای
پر و بالش راببین چه با صـفا
اخم ابرو تو رخش مالیده ای
***
تو بگو کبکی بشم یا زاغ پیر
راه رفتنم چرا خندیــــده ای
رویِ ناجورت چرا ماتـــــم زده
دور بودم تو خودت دل بسته ای
جاسم ثعلبی (حسّانی) 12/05/1391
:: برچسبها:
اومدم ,
:: بازدید از این مطلب : 1714
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2