دلم در باد مانده بی پر وبـــــال
مترسک مانده تنها بی سر و شال
نه دل دارد نه عشق و آشنایــی
کتابی نیست جویایش به هر فال
***
دلم از بی وفایی دور گشــته
سرابِ درد در قهرش نوشته
جدایی را معاذ الله برایـــش
درونِ قلبِ او عشق و فرشته
***
چراغِ مهرِ عشقم گشته خامـــــوش
دل و غم های یارم خوانده بر دوش
خدایا چاره ای جز تو نـــــــدارم
دلم از خاطراتش کن فرامــــوش
***
مرا با مردگان رفتم نمُـــــــــردم
مدالِ مرگ بر قبرم ســـــپـــردم
به دل فریاد زد جایت همینجاست
صراطِ مستقیم در دل نخوانـــدم
***
دلم یاقوتِ زیبای انـــــــاری
دلم چون گلِ خوشبو در بهاری
طمع در طبعِ مشتاقان پدیـدار
انار و گل بریدند افتخـــاری
***
دلم با شعر در گفت و شنیده
درختِ عشق را از ته بریده
چنان آوازِ زیبایی نوا کــرد
شبی را دو قصیده آفریـده
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 20/11/1391
:: برچسبها:
رباعیّات حسّانی 3 ,
:: بازدید از این مطلب : 1830
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3