مومیایی نکن دلم با این خندهـــات
نمی پوسه دلم با این همه گفته هات
خونِ من مکیدی ای زالوی پر خطر
ولم کن بمیرم بازم میگم دل فدات
***
خبر از جدایی دلم شنیده از تـــــــو
یه کلامِ زیبا هر گز ندیده از تــــــو
عمری از محبت به قهر تو شد فـــنا
زخمِ قلبِ منُ دردش کشیده از تــو
***
یادته یه روزی ، همسفرِ من شـــدی
یادته تو شهرم ، در به درِ من شــدی
اشکِ تو نشونه با بارشِ گریه هــات
ای درخت گیلاس بی ثمرِ من شدی
***
می دونم تو هم شدی عشقِ خیالـــــی
می دونم تو دل شدی یه طبلِ خالـــی
غم و تنهایی شده درد و اذیّـــــــت
روز و شب چه شد گلم فقط می نالی
***
دلت آرزو نداره با من می مونـه
قلبت آوازِ سفر با من می خونـه
باز برگرد به دیارِ آشنایــــــی
حرفِ ناشکری نزن زخمِ زبونه
***
تو خودت با پای سردت اومدی
با گلت باغِ شقایق ســـــر زدی
چپ نشو جاده پر از پیچ و خمه
توی آسمونِ صافم پـــر زدی
***
می دونم تو بی جهت حرفت پریده
می دونم تو عاشقی خاری ندیـده
دور شدی از من و از آشفتگی ها
غربتت تنهایی را بیخود خریـده
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 07/12/1391
:: برچسبها:
مومیایی دل ,
:: بازدید از این مطلب : 1858
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2