دوبیتی گلشن راز
ستم در کار و مظلوم در گریز است
الیبوگ الوادم ابعرفه عزیز است
های اشلون ، ذیچ اشلون ، محتار
البطل و الحق همیشه در ستیز است
***
خدا دنیا به جان تاریک و زندان
نشانم می دهد دردِ فراوان
بیا ای گور کن گورم بکن زود
نمی مانم در این دریایِ جوشان
***
شکیبایی سلاحِ بردبار است
تنی سالم برایم چون بهار است
ضمادِ زخم و دلگیری طبیعت
دلم با درد و غصّه سازگار است
***
الهی تا به کی باید بنالم
فقط من نیست، نالش در جهانم
بدل کن دل پریشانی به شادی
و یا در آتشی سوزان بمانم
***
الهی الدنیا توعدنی ابحرب جای
الهی ادموم لا تنزف بپیمای
رهایی ده اسیران ، مستمندان
الهی کافر و ظالم نیاسای
***
الهی عاشقان در عشق کورند
از آرامش و آسایش بدورند
نرنجان این جماعت گلشنِ راز
خودت دانی نه اهلِ زر نه زورند
***
نمی دانم چرا این دل پریشان
خدایا خاطراتم باز گردان
دلم می نالد از دردِ رفاقت
خدا آتش فشانم را نجوشان
***
جاسم ثعلبی (حسانی) 07/11/1398
:: برچسبها:
# دوبیتی گلشنِ راز ,
:: بازدید از این مطلب : 1138
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0