غزلِ رمز عدالت
با نطقِ عشق و عاشقی ، شنیده ام صدایِ تو
ادغام شد حرفِ دلم ، با زنگِ گل نوای تو
تو خنده ات تو معشرت ، آیین و چنگِ دلبرت
همرنگِ روح باورت ، سفیر آن خدایِ تو
اسیرِ حکم انس و جن ، منتظر حکمت اذن
همچو سلیمان نبی ، مطیع هر ندای تو
رمزِ عدالت و وفا ، گهواره بی بند جفا
قطع نشد ولی بدان ، شروعِ هر بلای تو
من ماندم و حرفِ دلت، خندیدن و گل گفتنت
تابیدن و رقصیدنت ، نوید آن شفایِ تو
رحم مکبّر به ستم ، آغوش گرم صد الم
پیمانه های آرزو، مکملِّ دوای تو
جاسم ثعلبی (حسّانی) 30/10/1398
:: برچسبها:
غزلِ رمز عدالت ,
:: بازدید از این مطلب : 1486
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1