مرغِ عشق
یادته روزی که تو دریا بودیــــم
سوارِ زورقِ بادی روی مـــــوج
دستمُ گرفتی ترست از نهنگ
پای تو می لرزه هنگامِ خروج
***
یادته رو ساحلِ شنای ســـــــرد
می پریدی مثل خرچنگِ عجــول
خیلی زیبا می درخشی مثل نور
ماهتابی در سیاهی ای خجــول
***
یادته تو سفره مون نون و پنیر
مزه ی عشقُ کنارت چشیدم
زیرِ سایه ی درختِ زندگی
شکلِ زیبای رُخت رو کشیدم
***
یادته می خندی مثلِ مرغِ عشق
روی شاخه ی دلم پر می زنی
خاطراتِ این سفر چنگِ غروب
که تو با زلف و نگات دل می کنی
***
یادته تو آبِ صـــافِ دلِ رود
رفتی و به ماهی ها سری زدی
من تماشا کردم اون پرتابِ تو
منُ با خودت ببر خیلی بدی
***
یادته خسته و همچون جغدِ پیر
روی بامِ سرنوشتم گریه کرد
یادته بهت نگفتم خیلی زود
گفتی پس میرم و دنبالم نگرد
***
دستِ مردانـــــه دادم به اون خدا
کلبه ی عروسی کردم جمع و جور
بعد از این سختی و قیدِ خستگی
باز گفتی برو حرفت طعمِ زور
***
آخه تو مگه دلت پاره شده
تمامِ خاطراتم شـــدن رها
می ریزن بهانه هات از آسمون
بی مروّت بی خبر نگو جـــدا
***
یادته خوابیدی روی پای من
یه ترانه واسه تو خوانده بودم
منتظر موندم تا تو بیدار بشی
زیرِ گرمای شدید مونده بودم
***
یادته بیماری و رو تختِ مــــــرگ
شب وروزم می دویدم پا به پـــات
وقتی سر زنده شدی جنگ و ستیز
پس کو اون عاشقی و مهر و نگات
***
جاسم ثعلبی (حسّانی ) 20/03/1392
:: بازدید از این مطلب : 1740
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0