مشاعره سایت شعر ناب
خوش گذر کن با خدا ، بگذر زگرگان غریـب
نیش آدم های خسته ، خیلی پر درد و فریب
***
بَه چه آواز و صدایی بهرِ نجوا و نمایی
از بزرگان ادب را دل ندیده بی وفایـی
***
شیشه ی دلت اگر خوب صاف شـــــود
پاک می کرد اشکهای قاب عکسِ دلبران
***
شیشه ی قلبم شکست از روزی که
ترک کردم عاشقی پشت ســـــرم
جور کردن تیکه هاش مشکل نبود
عیب آن از من نبود از دلبـــــرم
***
پاک کردم شیشه ی صاف دلـــــــم
از ثریا تار می دیدم جهــــــــــــان
دلِ خود را پاک کن خواهی شنــید
بوی خوش عطرِ کلامِ دیگــــــران
***
دلِ نامردان نجس من دیــــده ام
مثلِ دم سگ پاکی را نادیده است
صد هزاران بار اگر شستی به آب
با نجاست سالها گندیده اســت
***
بی وفایی رسمِ زنبیلِ زنـــــــــان
می برد دسته اگر سنگین شـــود
با وفا آن قلمِ دست زبـــــــــان
با صدایش حرفِ دل رنگین شود
***
درد دارد لوحِ شلاقِ خسیــــــــس
بر کمر خوردم و دل مهمان نـــــواز
سفره پهن است و درِ خانه چو سنگ
قلب در رفته و دل گفته بســـــــاز
***
حرفِ ما از بی وفایی بوده اســــت
مهرِ طومارِ جدایی آفریــــــــــد
ساختم دیواری از عشق و وفــــا
دشمن آمد حبلِ وصلش را برید
***
وقتی دیدی راهِ تو باریک و باز
دست بردار از سفر وقتِ نیـاز
***
تو خدا دیدی و گفتی آشکــــــار
دلت فهمیده که شب ها بــی قرار
کاشتی گلهای رحمت در زمیـن
یک بهشتی ساختی در کوی یار
***
کنده شد دندان تیزم دل نبنــــد
نیشِ گرگان خوب ساییدم نخنــد
پشت هر صاحب دلی شیری شدم
با خیانت آمد و در خانه کنــــد
***
خسته شدم از زندگی از بی وفایی های یــار
دردم نبود از این زمان ازدرد وزارش در بهار
دور شدم از مجلسش میخ زده راهِ دلــــم
راهِ فرارم بسته و فریاد گندش آشکــــــار
***
دل چنان خندید از این داروی تو
سوختم خاکسترم در باد رفــت
مرده شور آن دکترم رفته سفـر
در کتابِ قلبِ من از یاد رفـت
***
بی وفایی سهمِ آدم های پســـت
با دروغ آویز کردند سر و دســـت
ساختند کوهی پر از مکر و فریب
عقل و منطق با نفوذِ خود شکست
***
شیرِ آدمخوار گفتم ای عزیـــــز
شیر آب از نم دستم در گریــــز
وای از این دلسوزی و دردِ دلم
درد و بارت روی هر پر غم نریز
***
وقتی افتادم خدا دستم بگیر
مانده ام مابین سرباز و امیر
***
دست من کوه است و دل آتشفشان
سوختم در آتشِ قهرِ جهـــــــان
***
درک من از دل همان دل مهربـــــان
آدم بی دل ندیدم در جهــــــــــان
تو بگو دیدی سمایی بی چـــــراغ
اگر دیدی توی خوش خوابت بمان
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 27/02/1392
:: برچسبها:
مشاعره سایت شعر ناب ,
:: بازدید از این مطلب : 1683
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1